10 نکته برتر بورسی – طمع !

طمع !!

 

در قسمتهای قبل بیشتر در مورد اینکه سرمایه گذاران بزرگ چه خصوصیات اخلاقی دارند صحبت کردیم اما در این جلسه میخواهیم یک مقدار در مورد خصوصیات اخلاقی بد بازندگان بورس یا افراد بسیار مبتدی در بورس صحبت کنیم که خیلی ها را گریبان گیر خودش میکند..

 

موضوع امروز خیلی برمیگردد به بحث طمع در سرمایه گذاری اگر یادتان باشد در جلسه قبل صحبت کردیم و گفتیم بزرگان بورس معمولا معیارهای منحصرد به فرد خودشان را در سرمایه گذاری دارند یعنی سهمی را که خرید میکنند حتما باید مطابق با معیارها و خصوصیاتی که آنها مدنظرشان هست باشد همچنین در کلاس‌ها  دیده ام که افرادی شرکت میکنند معیارهای درستی برای سرمایه گذاری خودشان ندارند یا اصلا بدون معیار هستند یا معیار کم و سطحی دارند اغلب آنها به دنبال این هستند که از زبان یک نفر دیگر بشنوند که فلان سهم را بخر یا فلان سهم را بفروش یا فلان سهم سرمایه گذاری خوبی دارد یعنی روشی را که پیش گرفتند یک نفر را پیدا کنند که تخصص خوبی داشته باشد و از آن بپرسند که چه سهمی را بخرند و چه سهمی را بفروشند

 

مثلا کافیه یک نفر بگوید که فلان شخص را میشناسم مدیرعاملش گفته است که احتمالا رشد میکند یا اینکه یکی بگوید این سهم بنیادین بسیار خوبی دارد یا اینکه بگوید این سهم در تکنیکال سیگنال خرید دارد و سریعا اقدام میکنند به خرید و معیاری برای خوشان ندارند

یعنی اطلاعاتی که از بیرون میگیرند از فیلتری رد نمی شود مستقیم تصمیم به خرید میشود و خیلی جالب است بدانید همین افرادی که با تصمیم دیگران خرید و فروش میکنند بدون اینکه سهم رشد کند بدون اینکه تشکری بکنند از فردی که این پیشنهاد را داده و اگر سهم افت کند حرفشان این هست که ای بابا فلانی این حرف را گفت و ما را در چاه انداخت و یا فلان سایت این مطلب را نوشت و ما در چاه افتادیم تقصیر آنها بود

اینها دقیقا جمله هایی هست که شما از بازندگان بورس زیاد میشنوید

 

طمع - مرجع آموزش بورس

 

 

اما ماجرا کجاست ؟

ماجرا اینجاست که منابع خارجی فقط میتوانند به شما اطلاعات بدهند و این مغز شماست که میتواند پردازش کند و مطابق با معیارهای شما یک خروجی از آن اطلاعاتی که دریافت کرده بیرون دهد و در نهایت تبدیل شود تصمیم به خرید یا فروش در سهم بازندگان بورس هیج وقت نمیفهمند که این تنها راه موفقیته و بزرگان بورس همیشه این مردازش را در مغز خودشان به خوبی با معیار خودشان آنها نمیدانند که جز این راه مناسب سود چند ساله در بازار بورس نیست

 

بزرگان بورس حتی یک درصد دیگران را مقصر ضرر یا اشتباه نمیدانند و تماما اگر در سهمی ضرر کنند خودشان را مسئول صد در صدی آن ضرر میدانند

 

چرا خودشان را مسئول میدانند چون میگویند آن اطلاعاتی که ما گرفتیم و وارد مغز ما شده و اشتباه بود و تقصیر خودمان بوده منابع اطلاعاتی درستی انتخاب نکردیم یا پردازشی که روی آن اطلاعات داشتیم اشتباه بوده که باز هم آن تقصیر خودمان و معیارهای خودمان هست

همین که آنها خودشان را مسئول میدانند نسبت به تصمیم خودشان

 

 

باعث میشود معیارهایشان به مرور زمان بهبود پیدا کند یکبار اشتباه کنند از آن هزار بار درس میگیرند و دیگر آن اشتباه را تکرار نمیکنند و همین میشود که پیش از مدتی فعالیت و چند اشتباه در بازار دیگر اشتباهشان کم میشود

موفقیت هایشان زیاد میشود و این ادامه پیدا میکند و موفقیت ها زیادتر میشود و اشتباه ها کم میشود اما آن افرادی که فقط منتظر حرص این و آن بودند یا چیزی نداشتند برای خودشان این معیارها در مغزشان نیست اصلا که بخواهند بهبود بدهند

 

بصورت کوتاه بازندگان بورس نه تحلیل خوبی دارند و نه معیار خوبی دارند در نتیجه با هر اطلاعاتی ممکن است بازی داده شوند

 

بزرگان بورس وقتی اطلاعاتی را دریافت میکنند بعد از پردازش و تحلیل با معیار خودشان تصمیم میگیرند

در جلسات قبل در مورد درک صحبت کردیم شما تا زمانی که درکی نسبت به خرید و فروش خودتان ندارید نباید انکار را انجام دهید مثلا در شرایط رشد یا سقوط بورس دلیل رشد فعلی و دلیل سقوط را نمیدانید نباید به خود اجازه داد که پیش بینی کند خب بورس احتمالا به روند رشد ادامه میدهد و من شروع کنم به خرید کردن

چرا این اشتباه را وارد ذهنت کردی و بدون دلیل تصمیم میگیری

خب بورس سقوط میکند و بگوید سرمایه ام را خارج میکنم

چرا بدون اینکه هیچ چیزی بدونید و علمی داشته باشید تحلیل و بررسی کنید تصمیم میگیرید

 

اینها تصمیم های بسیار خطرناکی هستند که الان در ذهن شما گرفته میشود و فکر میکنید که این تصمیمات کوچکی هستند و ناخود آگاه در ذهن شما گرفته میشود و همین میشود که وقتی بورس رشدش را کرده و نزدیک قله هست شما امیدوارید که همچنان ادامه پیدا میکند و شروع میکنید به خرید کردن و وقتی که نزدیک کفش میرسد و میخواهد برگردد شما آنجا نا امید هستید و فکر میکنید که بورس اصلا گم شده و جای مناسب برای سرمایه گذاری نیست و سرمایه تان را از بورس خارج میکنید و دوباره بورس شروع میکند و میگویید ای بابا من چقدر بد شانسم

 

 

میدانید چه چیزی باعث میشود شما وقتی درک زیادی ردی یک سهم ندارید و روی بازار ندارید شروع میکنید به خرید کردن

علتش این هست که شما طمع دارید و این طمع باعث میشود که سرمایه ای از این سودها جا نمانند و منتظر بهترین سیگنالی هستید که با آن سیگنال خرید کرده و سهم بخرید شاید یکی دوبار منجر به سود شود ولی مطمئن باشید که در میان مدت و بلند مدت چیزی جز ضرر بر شما نمی ماند..

 

مثلا اگر دوستی به شما بگوید شرکت مپنا در قیمت فعلی ارزنده هست شما چه میکنید

کلی هم تعریف کند که تحلیل و بنیادینش خوب است و بخر حتما سهم را رشد میکند

اینجا این اطلاعات را وقتی میشنوید صرفا فقط یک جرقه هست که شما بروید و شروع به بررسی بیشتر مپنا نمایید

حالا تحلیل تکتیکال بلد هستید یا بنیادین؟

حالا نوبت شماست که شروع کنید با توانایی تان بررسی کنید که این سهم خوب هست یا نه

یا به قولی ببرید زیر ذره بین معیارهای خودتان و از فیلتر مغزتان عبورش دهید..

حالا شاید نقطه ضعفم این باشد که تحلیل بنیادین را خوب تسلط ندارم چکار میکنم؟

خیلی دوستان تحلیل گر بنیادین دارم

دوستانی که مفصل در مورد سهم میتوانند با من صحبت کنند و حرف بزنند و حرفهای بسباری برای گفتن دارند

حرفهای آنها را هم در مورد وضعیت بنیادین میشنوم نه اینکه بگویم بنیادیش خوب است تحلیلی اش بد است نه!!!

بصورت مفصل تحلیل بنیادین کامل این سهم را از چند نفر بخواهم و بخوانم و بعد بررسی کنم..

چیزی که شما از سرمایه گذاری در بورس بدانید

اول سود نیست اول ملاکها و معیارهایی که در ذهنتان هست بهبود پیدا کند و رشد پیدا کند و اشتباه به حداقل برسد وقتی این اتفاق افتاد دیگر شما نقشه راه را پیدا کردید و شما کافیست پول داشته باشید و با آن در بازار سود پیدا کنید

 

 

پس در این جلسه بصورت خلاصه در مورد این صحبت کردیم که بزرگان بورس تمام اطلاعات را که از بیرون میگیرند از فیلتر مغزشان و با توجه به فیلتری که منحصرد به فرد خودشان هست عبور و پردازش داده و تصمیم میگیرند که حالا این سهم را بخرند یا بفروشند و…

 

اما بازندگان بورس وقتی اطلاعاتی که از بیرون می آمد با پردازش کم یا بدون تصمیم پردازش میکردند به خرید یا فروش

واین را در این جلسه فهمیدیم که اصلا مهم نیست چقدر سو  میکنیم مهم این هست که ما بتوانیم به مرور زمان آن معیارهایی ‌که در ذهنمان هست را بهبود دهیم

عامل موفقیت شما در کوتاه مدت این هست که معیارهایی که در ذهنتان هست..

آنها معیارهای درستی شود و بهبود پیدا کند..


 

• فایل های مرتبط

عوامل روانی در معاملات : طمع و ناامیدی (۲ صفحه)

 

    لینک کوتاه: