نوارهای بولینگر

آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی نوارهای بولینگر

طبق آموزش تحلیل تکنیکال، نوارهای بولینگر از جمله اندیکاتورهای تکنیکالی هستند که ضریب اطمینان بالایی داشته و از اهمیت بسیاری نیز برخوردار است. نوارهای بولینگر مشابه با پوشش های میانگین متحرک می باشند. کاری که این نوارها انجام می دهند، نمایش دادن دامنه ی انتظارات افراد معامله کننده است و اگر قیمت ها از این نوارها عبور کرده و خارج گردند، تمایل به بازگشت مجدد به درون این نوارها در آنها وجود دارد.

طبق آموزش تحلیل تکنیکال، تفاوتی که بین نوارهای بولینگر و پوشش های میانگین متحرک وجود دارد این است که، پوشش ها طبق درصدی ثابت، در قسمت بالایی و پایینی میانگین متحرک رسم می شوند اما در مورد نوارهای بولینگر، از انحراف استاندارد برای ترسیم آنها در قسمت بالایی و پایینی میانگین متحرک استفاده می شود.

همانطور که از مباحث قبلی آموزش تحلیل تکنیکال به یاد دارید همیشه شاهد نوسان قیمت ها مابین دو محدوده ی خرید و فروش افراطیهستیم. نقطه های بالایی و پایینی چون در طی زمانی کوتاه تشکیل می شوند قادر نخواهیم بود در این نقاط معامله کنیم. اما درنزدیک ترین نقاط نسبت به قله یا قعر قیمت، محدوده هایی وجود دارند. محدوده ی مذکور خارج از نوارهای بولینگر تشکیل می شود.

بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، از نوارهای بولینگر به منظور اندازه گیری فراریت بازار استفاده می شود. بر این اساس می توانیم بفهمیم که چه زمانی بازار حرکت دارد و چه زمانی هم بی حرکت است. طبق آموزش تحلیل تکنیکال، وقتی نوارهای بولینگر به یکدیگر نزدیک می شوند متوجه می شویم که بازار بی تحرک است و زمانی هم که نوارها از یکدیگر فاصله می گیرند به معنای وجود حرکت در بازاراست. طبق شکل زیر، نوارها زمانی به هم نزدیک می شوند که قیمت ها تحرکی نداشته باشند و زمانی هم نوارها از یکدیگر دور خواهند شد که قیمت ها بالا روند.

آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی شرکت داروسازی داملران رازک به کمک نوارهای بولینگر

آموزش تحلیل تکنیکال، نحوه ی محاسبه ی نوارهای بولینگر

تعداد نوارهای بولینگر سه عدد است و طبق موارد بیان شده، میانگین متحرک n دوره ای سهم همان خط وسط است. به عبارتی:

باند بالایی را می توانیم همان باند پایینی در نظر بگیریم که معادل انحراف معیار یا مضربی از آن به بالا انتقال یافته است. به عبارتی دیگر:

طبق آموزش تحلیل تکنیکال، در فرمول بالا، D همان ضریبی است که در انحراف معیار ضرب می شود (قبل از اینکه با باند وسط جمع بسته شود). این ضریب ممکن است 1 یا 2 باشد.

مبتنی بر آموزش تحلیل تکنیکال در مورد نوار پایینی بولینگر نیز فرمول مشابهی وجود دارد یا به عبارت دیگر وقتی D در انحراف معیار ضرب شد، به اندازه ی مقدار حاصل شده، باند وسطی را به پایین انتقال می دهیم.

طبق نظر آقای بولینگر که در آموزش تحلیل تکنیکالبه آن اشاره می کنیم میانگین متحرک 20 روزه، نوع پیشنهادی ایشان است یا به بیان دیگر برای اینکه میانگین متحرک را رسم کنیم، عدد 20 را تعداد بازه ی مناسب در نظر می گیرندو نوع میانگین متحرکی که توسط ایشان پیشنهاد گردیده نیز از نوع ساده است. ضریب پیشنهادی توسط آقای بولینگر، 2 است (D=2). از دیگر مواردی که آقای بولینگر به آن دست یافته این است که نمی توان انتظار کارکرد خوبی از میانگین متحرک 10 روزه به منظور رسم باندها یا نوارهای بولینگر داشت.

وقتی قیمت ها از نوارهای بولینگر خارج می شود، طبق آموزش تحلیل تکنیکال متوجه می شویم که انتظارات افراد معامله کننده از جریان اطلاعات خارج شده که اصطلاحا می گوییم یک کلاغ چهل کلاغ رخ داده است. حرکات تند قیمتی رخ داده همیشه با دوره ی تصحیح همراه می باشند.

دوره ی تصحیح یاد شده طبق آموزش تحلیل تکنیکال همان دوره ای است که بازار به طور مجدد به اطلاعات شرکت مراجعه نموده و آنها را مورد بازبینی قرار می دهد. در چنین وضعیتی، شاهد به هم نزدیک شدن دهانه ی نوارهای بولینگرهستیم و در صورتی که نسبت به جریان مثبت اطلاعات آینده امید داشته باشند، با تلاش مجدد افراد خریدار، شاهد ادامه ی روند صعودی خواهیم بود. این مسیر تا زمانی که قیمت ها مجددا از نوار بولینگر خارج شوند ادامه پیدا خواهد کرد.

آموزش تحلیل تکنیکال، بررسی کاربرد نوارهای بولینگر

در این قسمت از آموزش تحلیل تکنیکال، به صورت موردی کاربردهای نوار بولینگر را شرح می دهیم:

  • در فاصله ی بین دو باند، اکثر نوسانات قیمت (95%) رخ خواهد داد.
  • در شرایطی که بازار نوسان زیادی دارد، فاصله ی نوارها بیشتر می گردد.
  • از میانگین متحرک 10 روزه برای کوتاه مدت و از 20 روزه برای میان مدت استفاده می گردد.
  • طبق آموزش تحلیل تکنیکال، علامت پایان روند حاکم، زیاد شدن فاصله ی بین دو نوار است و علامت شروع روند جدید، کم شدن فاصله ی بین این دو نوار است.
  • در صورتی که قیمت به سمت نوار بالایی / پایینی حرکت کرده و باند وسطی را قطع نماید، یعنی هدف قیمت، نوار پایینی / بالایی است.

بررسی میانگین جهت یاب در آموزش تحلیل تکنیکال

طبق تعریف موجود در آموزش تحلیل تکنیکال، میانگین جهت یاب (Average Directional Movement Index) به اندیکاتوری گفته می شود که از آن برای تشخیص دادن قدرت بازار استفاده می گردد. ADX یا اندیکاتور جهت یاب، به صورت عددی بین صفر تا 100 بیان می شود که هر چه به صد نزدیک تر باشد، حاکی از قدرت بیشتر سهم برای تداوم روند فعلی (صعودی یا نزولی) است.

بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، در کنار ADX دو شاخص دیگر نیز که به صورت نقطه چین هستند، یکی از آنها +DI و دیگری -DI است. اندیکاتورهای مذکورقدرت روند را مورد سنجش قرار می دهند و وظیفه ی دسته بندی روندها را به صورت صعودی و نزولی بر عهده ندارند.

همانطور که بیان شد شاخص ADX عددی بین 0 تا 100 است و تقسیم بندی آن به شکل 0، 20، 40، 60 و 100 می باشد. مقادیری که کمتر از 20 هستند به معنای روندهای ضعیف و مقادیری که بالاتر از 40 هستند به معنای روندهای قوی (صعودی و نزولی) می باشند. وقتی مقدار ADX از 40 کمتر می شود (حرکت به سمت پایین)، یعنی قدرت روند از دست رفته و احتمال اینکه در روند قیمت تغییر رخ دهد، وجود دارد.

  • بر اساس آآموزش تحلیل تکنیکال، هر موقع شاخص ADX حرکتی به سمت بالا داشته باشد به معنای افزایش قدرت بازار است (شروع یا تقویت شدن روند موجود)
  • بر اساس آموزش تحلیل تکنیکال، هرگاه شاهد حرکت رو به پایین شاخص ADX باشیم به معنای ضعیف شدن روند جاری و یا ورود آن به نواحی خنثی هستیم.

طبق پیشنهاد ولس ویلدر که چنین شاخصی را ایجاد کرده، زمانی امکان رشد قیمت سهم وجود دارد که +DI از -DI بیشتر شود و برعکس زمانی امکان کاهش قیمت سهم وجود دارد که +DI از -DI کمتر شود.

آموزش تحلیل تکنیکال، وضعیت شاخص ADX در رابطه با سرمایه گذاری ساختمان ایران

 

 

 

 

    لینک کوتاه: